فرهنگی و هنری

حمله عجیب روزنامه اصولگرا به محسن مخملباف/ او با حضور سینماگران قبل از انقلاب به تندی مخالفت کرد

وقتی سند شش‌دانگ حوزه هنری را به نامت می‌زنند
محسن مخملباف به گواه بسیاری از همکاران و هم‌دوره‌ای‌هایش در حوزه هنری انقلاب اسلامی، فردی قدرت‌طلب بود و تمایل عجیبی به ایجاد باند خود در این تشکیلات داشت.

به‌زعم جمال شورجه و بسیاری از افراد مرتبط با حوزه، محمدعلی زم راه را برای یکه‌تازی محسن مخملباف در این نهاد انقلابی باز کرده بود و بدون نظر او حتی آب هم نمی‌خورد. در میانه دهه یک تیم 25 نفره از سینماگران به دلیل آنکه تمام کارها به دست مخملباف افتاده بود از حوزه جدا شدند. این اتفاق البته خللی در نحوه مدیریت حجت‌الاسلام زم و حضور بی‌چون‌وچرای کارگردان بایسیکل‌ران ایجاد نکرد و این دو کماکان با همین فرمان، حوزه هنری انقلاب اسلامی را اداره کردند. فیلم‌هایی نظیر بایکوت، دستفروش و عروسی‌خوبان محصول همین دوره‌اند.

در آن ایام حرف، حرف مخملباف بود؛ به‌طوری‌که هرجا حوزه برخلاف نظر وی موضع می‌گرفت جو را متشنج می‌کرد و درگیری به وجود می‌آورد. مخملباف کتابی در رابطه با هنر تحت‌عنوان مقدمه‌ای بر هنر اسلامی نوشته بود که آن را مانیفست حوزه هنری می‌دانست و با خودرأیی آن را تبلیغ می‌کرد.

هرچه بود ایام حضور مخملباف در حوزه هنری، کار را برای همکاران و دوستان سابقش به جایی رساند که عطای ماندن در این جایگاه را به لقایش ببخشند و برای پیگیری امورات هنری خویش از راهی به جز حوزه هنری وارد عمل شوند.

فرج‌الله سلحشور – که در اولین فیلم محسن مخملباف، توبه نصوح بازی کرده بود – به دلیل آنچه بداخلاقی کارگردان قلمداد می‌کرد، از ادامه همکاری با او سر باز زد و به یکی از منتقدان جدی او در حوزه هنری بدل شد. سلحشور سال‌ها بعد عنوان کرد مخملباف پایه‌های فکری درستی نداشت و فرد خودبرتربینی بود و تنها کسانی را که در مقابلش سر تعظیم فرو می‌آوردند، تأیید و تصدیق می‌کرد. 

از تلاش برای حذف فیزیکی مهرجویی تا مرگ بر حاتمی! 
مخملباف فهم درستی از عمل انقلابی مردم ایران به رهبری امام روح‌الله(ره) نداشت و فکر می‌کرد که حضور فیلمسازان پیش از انقلابی در میان سینماگران جدید نقض غرضی آشکار در راه رسیدن انقلاب اسلامی به اهداف انسان‌سازش تلقی می‌شود و باید جلوی آن‌ها را به هر شکل گرفت. او در مواجهه با فیلمسازان بدنه و جریان سوم نسبتاً به اهدافش رسید و با ایجاد خلل در مسیر اکران فیلم برزخی‌ها موفق عمل کرد.

مخملباف البته سال‌ها بعد، مسئولیت توقیف را به گردن عبدالمجید معادیخواه، وزیر وقت ارشاد انداخت؛ اما اسناد و همین‌طور افراد مرتبط با این قضایا حکایت از نقش تأثیرگذار وی در ماجرای مربوط به فیلم ایرج قادری و اتمام کار بازیگران شاخص سینمای فارسی در آثار پساانقلابی داشتند. احمد نجفی پیش‌تر گفته بود برای ادامه کار محمدعلی فردین در سینما از نهادهای مذهبی در قم مجوز گرفته بودند؛ اما مخملباف آن مجوز را پاره و عنوان کرد اجازه نمی‌دهد نام شخصی همچون فردین روی پرده نقش ببندد!

باری، او در مواجهه با کارگردانان موج نو، نظیر داریوش مهرجویی و علی حاتمی نیز شمشیر از رو بسته بود و در پی حذف آن‌ها از جریان سینمای ایران بود. در فقره مربوط به مهرجویی، مخملباف نامه‌ای خطاب به محمد بهشتی می‌نویسد و از اکران فیلم اجاره‌نشین‌ها گلایه می‌کند. او در نهایت از آرزوی قلبی‌اش برای حذف فیزیکی کارگردان آقای هالو پرده برمی‌دارد و می‌گوید حاضر بوده به خودش نارنجک ببندد و مهرجویی را بغل کند تا با هم به آن دنیا بروند! مخملباف یک‌بار دیگر و در گفت‌وگو با هارون یشایایی، تهیه‌کننده اجاره‌نشین‌ها این آرزو را به شکل دیگری بیان می‌کند. چندسال قبل از انتشار آن نامه معروف، حاتمی تصمیم می‌گیرد فیلم حاجی واشنگتن را در سینما شهر قشنگ نمایش دهد. مخملباف از طرف حوزه در جلسه نمایش فیلم حاضر می‌شود و در میانه نمایش اثر، روی پا می‌ایستد و با شعار مرگ بر حاتمی جو سالن را به هم می‌ریزد. 

اسرائیل‌زدگی؛ عاقبت همه مخملباف‌های زمانه 
چندسالی گذشت و مخملباف از توبه نصوح و استعاذه به آثاری نظیر عروسی‌خوبان، شب‌های زاینده‌رود، نوبت عاشقی و… رسید. تغییرات در استایل فیلمسازی این کارگردان و همین‌طور سبک زندگی‌اش به حدی زیاد بود که کسی نمی‌توانست با خط‌کش منطق سیر آن را موردبررسی قرار دهد. او عاقبت پس از ورود به میانه دهه 80 ایران را برای همیشه ترک کرد و با فیلم سکس و فلسفه و فریاد مورچه‌ها دوره جدیدی از فعالیت‌های سینمایی را در خارج از کشور آغاز کرد. 
مخملباف سال 1388 با ارسال نامه‌ای به اوباما او را به ادامه دادن راه نلسون ماندلا فراخواند و به سهم خودش از رئیس‌جمهور آمریکا به‌خاطر تسخیر لانه جاسوسی در سال 1358 عذرخواست. اعمال شنیع وی در این نقطه متوقف نماند و او با حضور در جشنواره فیلم صهیونیستی اورشلیم خواهان گفت‌وگوی فرهنگی میان ایران و اسرائیل شد. کارگردان پرزیدنت با اعمال زیگزاگی و فرصت‌طلبانه‌اش نشان داد می‌توان در ظاهر نماد انقلابی‌گری و اسلام بود، ولی به وقتش علیه تمام آن ارزش‌ها شمشیر زد. حال اگر ما می‌خواهیم در عین وفاداری به اسلام و انقلاب در کنار افرادی نظیر فرج‌الله سلحشور، محمد کاسبی، نادر طالب‌زاده و… قرار بگیریم باید پا روی نفس خود بگذاریم و مخملباف و نصیری وجودمان را در نطفه خفه کنیم. 

17302

منبع

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا