به گزارش خبرآنلاین حمله اسراییل به ایران به جنگی ۱۲ روزه ختم شد که تبعاتش به نظر میرسد در مدتی به مراتب درازتر ادامه یابد. اقتصاد ایران که پیش از این حمله هم وضعیت خوبی نداشت حالا با وضعیت دشوارتری مواجه شده است. پیش از جنگ و برای مدت دو ماه که مذاکرات میان ایران و ایالات متحده با میانجیگری عمان توانسته بود بازار ارز و طلا را آرام کند و بورس را سبزپوش که با آغاز این جنگ حالا وضعیت متفاوتی پیدا کردند.
در همین رابطه مهیار رمضان خانی، کارشناس اقتصادی معتقد است که وضعیت فعلی یک وضعیت خطیر است که آن را باید «نه جنگ و نه صلح» نامید. به باور این تحلیلگر اقتصادی از دولت انتظار میرود در زمینه تخصیص منابع حساسیت بیشتری به خرج دهد و بانک مرکزی هم به جای اقداماتی چون ارز پاشی، با هدف کاهش قیمتها، باید به تامین ارز ترجیحی کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و نیازهای دفاعی کشور دست بزند.
متن کامل این گفتگو با خبرآنلاین را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.
فکر میکنید جنگ چه تاثیری بر تحولات بازار مسکن، ارز و طلا بگذارد؟
جنگها به عنوان یک بحران، نااطمینانی را در سطح عمومی افزایش میدهند. افزایش نااطمینانی، نیز به طور معمول به افزایش تمایل مردم به خرید داراییهایی با نقد شوندگی بالاتر منجر میشود. در این وضعیت من فکر میکنم بخشی از جامعه شروع به فروش داراییهای فیزیکی مانند مسکن یا زمین کند و به جای آن سراغ داراییهای دیگری چون طلا یا ارز خواهند رفت.
این امر میتواند به کاهش قیمت واحدهای مسکونی در کشور منجر شود و حتی بخشی از واحدها با قیمتهایی به مراتب پایینتر یا شرایط نازلتر به فروش خواهند رسید. در مقابل تمایل به خرید طلا و ارز می تواند به افزایش بیشتر نرخ این نوع از داراییها منجر شود.
در زمینه اجاره مسکن هم کاهش قیمت رخ میدهد؟
این محتمل نیست. من فکر میکنم مستاجران فشار بیشتری از گذشته را تحمل کنند. اغلب مستاجران حقوق بگیر هستند و حقوق بگیران در جنگ ۱۲ روزه فشار مضاعفی را تحمل کردند. قیمت برخی از اقلام خوراکی رو به افزایش گذاشته، بخش بزرگی از این افراد بیکار شدند یا در روزهای جنگ درآمدشان به صفر رسید و به طور خلاصه فشار معیشتی بیشتری به این بخش از جامعه وارد شده است.
برخی از بنگاهها با وجود کوتاه بودن طول جنگ دست به تعدیل نیرو هم زدهاند. با این وصف فشارها رو به افزایش خواهد بود؟
به هر حال جنگ فقط همان ۱۲ روزی که طرفین به یکدیگر تعرض نظامی کردند خلاصه نمیشود. همانطوری که خودتان گفتید تعدادی از بنگاهها نیروهای خود را تعدیل کردند و بخشی دیگر هم هنوز به روند عادی برنگشتهاند. دولت باید متوجه این نکته باشد که تبعات جنگ فعلا ادامه دارد و باید برای آن چاره جویی کند.
درباره تعدیل نیرو من فکر میکنم این مساله لزوما از بدجنسی یا بد اخلاقی کارفرمایان ما ناشی نشده بلکه از بحران عمیق و دامنهدار حاکم بر اقتصاد ریشه گرفته است. ما پیش از این جنگ نیز در یک رکود عمیق بودیم و جنگ این رکود را عمیقتر کرده است. ما در شرایطی هستیم که سرمایه از تولید و از کشور فرار میکند و عامل این فرار سرمایه بحران حاکم بر اقتصاد است.
از سوی دیگر وقتی روند حاکم بر بازارهای موازی چون ارز یا طلا را هم وقتی میبینیم، از انتظارات نگران کننده تورمی و افزایش ریسک عمومی خبر میدهد.
در زمینه جبران خسارت خانههای آسیب دیده، دولت چه اقدامی را در دستور دارد؟
شنیدههای من نشان میدهد که قرار است خانههای مردم به دست بنیاد مسکن یا بنیاد مستضعفان انجام شود و درواقع هزینه این اقدام از سوی این دو بنیاد تامین شود. این را من از چند منبع شنیدهام و این اقدام کاملا معقولانه و درست است.
برآوردی از اینکه چه تعداد خانه آسیب دیده، دارید؟
حدود ۳۵۰۰ واحد مسکونی در جریانات حملات اسراییل آسیب دیده و ویران شده است.
تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که در دوره جنگهاَ، دولتها مداخلههای بیشتری در اقتصاد میکنند. از نظر شما دولت ایران هم ضروری است که به مداخلههای مختلف دست بزند؟
به طور قطع این اتفاق باید بیافتد. به طور مثال دولت باید در زمینه تخصیص منابع ارزی خساست و حساسیت بیشتری به خرج دهد. در وضعیت فعلی این منابع که محدود هم هستند باید صرف تامین کالاهای اساسی و نیازهای نظامی و دفاعی کشور شود.
از سوی دیگر فکر میکنم بخشی از اقدامات تاکنونی از سوی بانک مرکزی کنار گذاشته شود. مثلا فکر نمیکنم دیگر آنها در پی سامان دهی ارز دیجیتال بروند. ضمنا چون منابع ارزی محدود هستند و وضعیت فعلی دشوار است، فکر نمی کنم دیگر بانک مرکزی با ارز پاشی سراغ کنترل نرخ ارز بازار برود. درواقع بانک مرکزی تلاش خواهد کرد ارز ترجیحی مورد نیاز برای همان دو بخش کالا را فراهم کند و دیگر برایش فرقی نخواهد کرد در بازار دلار را با چه قیمتی معامله خواهند کرد. منطقی هم هست که نباید منابع محدود ارزی این طور هدر بروند.
این در حالی است که میدانیم یکسری از تقاضاهای موجود برای ارز در کشور ما کاذب است. کسی میخواهد خانه یا ماشین بفروشد و به دلار این کار را می کند. ارز پاشی بانک مرکزی مصداق پرداخت یارانه به این اقدامات غیرقابل قبول است و باید کنار گذاشته شود.
با این اقدام دلار گران نخواهد شد؟ این به زیان کشور نیست؟
دلار بازار یا همان نرخ غیر رسمی ممکن است افزایش پیدا کند اما وقتی نیازهای اساسی مردم با ارز ترجیحی که نرخ مناسبی دارد، تامین میشود، جای نگرانی زیادی نخواهد بود. همچنین فراموش نکنید جنگ موجب افزایش فرار سرمایه میشود و دولت هم مایل است هر چه در توان دارد بگذارد تا روند خروج از سرمایه را کند کنند. هر چه دلار غیررسمی که برای فرار سرمایه استفاده میشود، گرانتر باشد، فرار سرمایه هم صرفه خود را از دست میدهد.
به نظر شما در این شرایط چه باید کرد؟
وضعیت فعلی، یک وضعیت مبهم است که گاه آن را نه جنگ، نه صلح مینامند. تامین کالاهای ضروری مردم حتما اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کند. باید از هم اکنون به فکر ذخیره سازی این کالاها و همچنین سوخت و انرژی دست زد. چون اینها کالاهای استراتژیک هستند و در صورت پیچیدهتر شدن شرایط، به احتمال بالا کشور دچار مضیقه خواهد شد.
همانطوری که گفتم تخصیص منابع ارزی باید براساس کالاهای مورد نیاز مردم و نیاز زیرساختهای دفاعی کشور باشد. اقتصاد ما باید در یک کلام هر چه زودتر آرایش جنگی به خودش بگیرد. ما در کشوربا کمبود منابع ارزی به طور دایم مواجه بودهایم و با کنار گذاشتن ارزپاشی و تامین نیازهای اساسی میتوانیم به طور بهینهتری آن را تخصیص دهیم. ضمن اینکه اقداماتی چون ۲۴ ساعته شدن ساعت کاری گمرکات که اخیرا وزیر اقتصاد آن را ابلاغ کرده هم با سرعت بخشیدن به روند واردات میتواند به سود ذخیره سازی کالاهای استراتژیک شود.
۲۲۳۲۲۹