اگر بعضی ادارات و سازمانها برای همیشه تعطیل شوند، مشکل کمبود برق حل می شود؟ / راه‌حل واقعی، شجاعت می‌خواهد


به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: بااین‌حال، همین فکر کردن به چنین راه‌حل‌هایی نشان می‌دهد مشکل اصلی فقط کمبود آب و برق نیست؛ ما با یک ناتوانی ساختاری در تصمیم‌گیری و اداره کشور مواجهیم.

در همین روزها ویدئویی از گچساران در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد؛ فرماندار این شهر سرزده به ادارات رفت و دید اتاق‌ها خالی است، کارمندان غایب‌اند و میزها بدون صاحب مانده. این تصویر تکان‌دهنده است؛ اما اگر واقع‌بین باشیم، عجیب نیست. سال‌هاست که پژوهشگران توسعه و حتی بعضی مدیران دولتی هشدار داده‌اند که بخش بزرگی از بدنه دولت، کارکرد مؤثری ندارد؛ همان بدنه‌ای که نه‌تنها پرهزینه است، بلکه در زمان بحران هم مصرف‌کننده عمده برق و منابع عمومی است. نهاد دولت می‌تواند دو چهره داشته باشد؛ هم نهاد «سودمند» که وظیفه‌اش حمایت از آموزش، رفاه عمومی و توسعه است، و هم نهاد «تشریفاتی» که به‌دلیل بوروکراسی ناکارآمد، رانت و امتیازات طبقاتی، فقط هزینه و تبعیض به جامعه تحمیل می‌کند. دولت امروز نیاز دارد میان این‌دو تفکیک قائل شود: نهادهای سودمند را تقویت کند و از نهادهای تشریفاتی دل بکند.

اما راهی که فعلاً در پیش گرفته شده، تعطیلی شهرهاست؛ در بهترین حالت، مُسکنی موقت که بدون فکر به تبعات اجتماعی و اقتصادی اجرا می‌شود. کسب‌وکارهای بزرگ شاید چندروز تعطیلی را تاب بیاورند؛ اما کارگران فصلی، دستفروش‌ها و کسانی که زندگی‌شان به درآمد روزانه وابسته است، همین تعطیلی برای آنها می‌تواند به‌معنی ورشکستگی باشد.

در این میان، کارمندان ادارات دولتی، حتی در صورت تعطیلی هم، حقوق ثابت خود را می‌گیرند؛ کسی هم از آنها نمی‌پرسد چرا در ساعت اداری پشت میزشان نیستند. همان‌طور که فرماندار گچساران با تعجب پرسید: «کجا هستند؟». این تصویر، چهره واقعی‌تر بحران را نشان می‌دهد: ما فقط با کمبود تولید انرژی روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با توزیع غلط منابع و تصمیم‌گیری‌های مقطعی اشتباه که پیامدهای آسیب‌زای بلندمدت دارد هم درگیر هستیم. اصل ماجرا سال‌هاست روشن است: دولت ایران بزرگ‌تر از توان واقعی اقتصاد ایران است. سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی حجم زیادی از آب، برق و بودجه عمومی را مصرف می‌کنند، بدون آنکه دستاورد متناسبی داشته باشند. کوچک‌کردن دولت تنها یک مطالبه بازار آزادی نیست؛ از زاویه عدالت اجتماعی هم یک ضرورت است. درواقع معتقدم، دولت باید جایگاه تنظیم‌گری و نهادی را خود را حفظ کند اما در جهت حذف نهادهای تشریفاتی دست‌دست نکند.چون منابعی که امروز در پروژه‌های نیمه‌تمام و اتاق‌های خالی دفن می‌شود، می‌تواند صرف بازسازی نیروگاه‌ها،توسعه زیرساخت‌ها و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر شود.

راه‌حل واقعی، شجاعت می‌خواهد: بستن صدها پست غیرضروری، ادغام نهادهای موازی، توقف پروژه‌های غیرکارآمد و بازتوزیع منابع به‌سمت مردم و توسعه پایدار. بحران انرژی تنها یک اخطار نیست؛ فرصتی است برای اصلاح ساختاری که دهه‌ها به تعویق افتاده. اما اگر باز هم واکنش سیاست‌گذاران فقط بستن درِ شهرها باشد، بحران نه‌تنها حل نمی‌شود، بلکه در زمستان بعدی با چهره‌ای خشن‌تر بازمی‌گردد. به‌جای تعطیلی پایتخت، شاید وقت آن رسیده درِ خیلی از اتاق‌های اضافی دولت را برای همیشه ببندیم.

23302

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.