زهرا علی اکبری: احمد توکلی سالها بود از ابتلا به بیماری پارکینسون رنج میبرد. او البته در اثر عارضه قلبی و سکته از دنیا رفت اما سالیان پایانی زندگیاش وضعیت جسمانی چندان مناسبی نداشت تا جایی که بسیاری از همکاران او به فیلمی که در سالهای اخیر از او منتشر شد و در آن دستهایش به شدت میلرزید و سرش پایین بود، اعتراض کردند.
بیشتر بخوانید:
هشدار احمد توکلی به مسئولان / از خشم تهیدستان بترسید
پیام تسلیت حسن روحانی در پی درگذشت احمد توکلی
سمت وی به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالهای بیماریاش حتی انتقاد بستگانش را نیز به همراه داشت به طوری که شهابالدین حائری پسر مرحوم آیتالله محیالدین حائری شیرازی و داماد احمد توکلی سال گذشته در سخنانی گفته پدر خانمش بیمار است و پارکینسون دارد اما همچنان عضو مجمع تشخیص است.
احمد توکلی صبح روز جمعه ۲۷ خرداد ماه دچار سکته قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. گزارشهای ابتدایی نیز دلالت بر آن داشت که وضعیت جسمی وی ناپایدار است و بیماری زمینهای وی یعنی پارکینسون در پیچیدهتر شدن شرایط جسمانی وی موثر بوده است.
احمد توکلی که بود؟
توکلی متولد ۱۳۳۰ در شهرستان بهشهر است. جد او از تجار اصفهانی بود که اواخر دوران حکومت تزاری با قفقاز و روسیه تجارت میکرد و پس از انقلاب بلشویکی ساکن شمال ایران شد. جو مذهبی خانوادهی احمد توکلی او را علاقمند به فعالیتهای سیاسی و انقلابی کرد. او سال پایانی دبیرستان را در تهران خواند. در آن زمان در پایتخت ساکن خانهی خواهرش بود و توانست در رشتهی مهندسی برق و الکترونیک در دانشگاه شیراز که آن روزها نامش دانشگاه پهلوی بود، قبول شود. این اما تمام ماجرا نبود. توکلی به دلیل توصیهی دوستش دربارهی اینکه بهتر است رشتهای بخواند که به درد نهضت بخورد، نسبت به تحصیل در شیراز مردد شد.
خودش ماجرا را در گفتگویی با هفتهنامه پنجره شرح داده و دلیل مردد شدنش برای ثبتنام در دانشگاه شیراز را اینگونه توضیح داده است: «تابستان سال ۴۸، قبل از امتحانات نهایی، در کنکور دانشگاه پهلوی شرکت کردم. در رشته برق و الکترونیک دانشگاه پهلوی که سرآمد همه رشتههای دانشگاهی بود قبول شدم. پسر رئیس دبیرستان خوارزمی به نام شهریار جواد، فردی مذهبی و انقلابی بود و با هم دوستی داشتیم. در همین روزها از من پرسید: «میخواهی مهندسی بخوانی که چه کاره شوی؟» گفتم «میخواهم بروم و خدمت کنم» گفت: «رشتهای بخوان که به درد نهضت بخورد» آن موقع به مبارزه امام خمینی(ره) نهضت میگفتند. تشویقم کرد اقتصاد بخوانم. میدانستم که پدرم قبول نمیکند، چراکه تنها کسی بودم که از بهشهر توانسته بودم در دانشگاه پهلوی شیراز که فقط سه هزار دانشجو داشت قبول شوم. سعی کردم پدرم را هر طور شده قانع کنم. به او گفتم که خاطر جمع باش، حالا که در دانشگاه پهلوی قبول شدهام، حتما میتوانم در دانشگاه فنی تهران هم قبول شوم. میدانستم اگر بگویم میخواهم بروم اقتصاد، نمیپذیرد. از آن گذشته هزینه درس خواندن در دانشکده فنی نزدیک به سه هزار تومان میشد که برای ما بسیار سنگین بود.»
این توصیه سبب میشود که توکلی شروع به خواندن عربی و فلسه و منطق میکند تا بتواند در رشتهی اقتصاد دانشکدهی فنی قبول شود اما در همین اوضاع برادرش به او خبر میدهد که پدرش در حال تهیهی پول برای ثبت نام وی در دانشگاه شیراز است.
او راهی بهشهر میشود و با پدرش موضوع تحصیل در دانشکدی فنی را مطرح میکند اما در نهایت با مخالفت پدرش با بیمیلی رد دانشگاه شیراز ثبتنام میکند و این آغاز تحولی بزرگ در زندگی او میشود.
در همین زمان نیز او فعالیتهای سیاسی با سویههای مذهبی را در دستور کار خود قرار میدهد. به عنوان مثال خاطرهای دارد دربارهی اینکه همراه دوستش شهریار جواد از مردم نظرشان دربارهی اسلام را در خیابان میپرسیدند و صدای آنها را روی ضبط ترانزیستوری ضبط میکردند.
در این اوضاع بود که توکلی راهی شیراز میشود و آنجا نیز با ارتباطگیری با مذهبیهای مخالف شاه فعالیتهای سیاسی و دانشجویی خود را آغاز میکند. فعالیتهایی که در نهایت به دستگیری وی در بهار ۴۹ و اتفاقات بعدی انجامید و سبب شد او از دانشگاه اخراج شود. توکلی بعد از بازگشت به بهشهر نیز البته با دستگیری مواجه شد. اقداماتی که وی برای مقنعه پوش کردن دختران دبیرستانی انجام داده بود و در مصاحبهاش با هفته نامه پنجره شرح آن را داده است، یکی از دلایل احضار وی بوده است. او زندانهایی چند ماهه را نیز پیش از انقلاب تجربه کرده بود.
زندگی شخصی
توکلی در سال ۱۳۴۹ با دخترخالهی خود ازدواج میکند اما حتی در این حوزه نیز خرق عادتی آشکار داشت به طوری که شرایطش برای ازدواج، اهداف و تفکراتش در خصوص زندگی و تربیت فرزند و … را در دفتری چهل برگ مینویسد و به دخترخالهاش میدهد و او نیز با این شرایط موافقت میکند. در نهایت این دفتر که در دست یکی از دوستان توکلی بوده، به دلیل ترس از قرارگری آن در دست ساواک، توسط دوستش سوزانده شده است . حاصل این زندگی دو دختر و پنج پسر است. یکی از فرزندان توکلی، در سال ۱۳۹۶ به دلیل ابتلا به بیماری کلیوی از دنیا رفت. او نسبتی فامیلی با خانوادهی لاریجانی داشت و سال ۱۳۹۱ در گفتگویی با همشهری اقتصاد اعلام کرد: «مادر آفای لاریجانی خاله مادر من است و خاله همسرم. یعنی خاله زاده همدیگر می شویم.» او در سال ۱۳۹۱ رییس مرکز پژوهشهای مجلس بود. یکی از پسران وی داماد صادق زیباکلام ، استاد علوم سیاسی دانشگاه و چهرهی شناخته شده در ایران است.
توکلی پس از انقلاب
آرزوی توکلی برای خواندن رشتهی اقتصاد پیش از انقلاب برآورده نمیشود. او پس از پیروزی انقلاب تحصیلات خود را از سر میگیرد و از اینجاست که ورودش را به عرصهی اقتصادی رقم میزند.
سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ احمد توکلی در کمیته انقلاب خدمت کرد. او در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی از مردم بهشهر وارد مجلس شد و تا آبان ۱۳۶۰ در مجلس ماند. خودش میگوید وقتی برای تصدی وزارت کار از سوی رجایی به بنیصدر معرفی شد، سئوال بنیصدر درباره بهشهر بود. توکلی گفته است:«بنیصدر پرسید: خوب تعریف کن ببینم چه خبر؟ من از بهشهر داستانهای زیادی شنیدهام. و توضیح میدهد «آن موقع بهشهر خیلی معروف بود، زیرا اجرای دقیق حکم قصاص مثل، قطع دست دزد و جاری شدن حد زنا، بهشهر را معروف کرده بود؛ جای بسیار امنی شده بود، هم چنین با مواد مخدر و رباخواری و غارت جنگلها، مبارزه شده بود.»
در نهایت توکلی و سه وزیر پیشنهادی دیگر با مخالفت بنی صدر روبهرو میشوند. ماجرا از این قرار بود که وقتی اسامی وزرای پیشنهادی رجایی به دست بنیصدر میرسد با انتخاب چهار نفر مخالفت میکند. با انتخاب میرحسین موسوی برای وزارت امور خارجه، بهزاد نبوی برای تصدی پست وزیر مشاور در امور اجرایی؛ محسن نوربخش برای تصدی پست وزارت امور اقتصادی و دارایی یا ریاست بانک مرکزی و توکلی برای تصدی وزارت کار. قرار میشود برای رفع مشکل حکمیت بین محمدعلی رجایی و ابوالحسن بنیصدر صورت گیرد. آیتالله انواری مسئولیت حکمیت را میپذیرد در نهایت رای به انتخاب هر چهار نفر داده میشود اما بنیصدر دو نفر از این چهار نفر را میپذیرد و با انتخاب احمد توکلی و میرحسین موسوی مخالفت میکند.
توکلی بعدتر در فاصلهی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ تصدی وزارت کار و امور اجتماعی را در دولت سوم و زمان تصدی پست نخست وزیری توسط میرحسین موسوی بر عهده داشت. توکلی در اعتراض به دولتی سازی اقتصاد از سمتش استعفا داد. وی در این دوره همزمان مسئولت سخنگویی دولت را نیز عهده دار بود. وی پس از استعفا از مسئولیت وزارت کار، در حوزهی رسانه بخت خود را آزمود و از جمله بنیانگذاران روزنامه رسالت بود. او البته روزنامهی دیگری به نام فردا را نیز در سال ۱۳۷۶ بنیان نهاد که البته عمر کوتاهی داشت.
تحصیل در رشته اقتصاد
در سال ۱۳۶۸ دوباره به دانشگاه رفت و در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت.او بعد از دوران کارشناسی، در سال ۱۳۷۵ مدرک دکترای اقتصادش را از دانشگاه ناتینگهام انگلستان گرفت و از پایان نامه اش با عنوان «دلایل تورم در اقتصاد ایران، ۱۹۷۲-۱۹۹۰» با حمایت مالی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایران دفاع کرد.
توکلی در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی استادیار بود و در سال ۱۳۹۲ بازنشسته شد.
پیش از این اما ورود توکلی به وادی سیاست او را به چهرهای شناخته شده تبدیل کرد. احمد توکلی در انتخابات سال ۱۳۷۲ در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد و در قامت جدیترین رقیب هاشمی رفسنجانی وارد عرصه شد. انتقادات وی از دولت هاشمی و تمرکز بر محرومان و مستضعفان و شعارهایی با محوریت عدالت خواهی و … سبب شد او اولین رقیب جدی رییسجمهوری مستقر پس از انقلاب باشد.
روایت توکلی دربارهی اینکه چرا تصمیم به ورود به این حوزه گرفته نیز در نوع خود جالب است. او در گفتگویی با ماهنامه اندیشهی پویا گفته است: «وقتی به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۲ نزدیک میشدیم، به این نتیجه رسیدم که اگر آقای هاشمی در این دوره رقیب واقعی نداشته باشد به راحتی رای خواهد آورد و دیگر کسی نمیتواند جلوی سیاستهای غلط اقتصادی دولت سازندگی بایستد. ابتدا تلاش کردم دو تن از همفکرانم را به شرکت در انتخابات راضی کنم. آقایان علیاکبر پرورش و جواد لاریجانی هر دو انتقادات مرا قبول داشتند و معتقد بودند که آقای هاشمی باید در انتخابات رقیب جدی داشته باشد اما برای حضور در صحنه آمادگی نداشتند. به روزهای ثبتنام نزدیک میشدیم که جمعی از دوستان و خیرخواهان از من برای شرکت در انتخابات دعوت کردند. حالا که کسی وارد میدان رقابت با آقای هاشمی نشده بود بهتر بود خودم به این عرصه وارد شوم.»
هاشمی رفسنجانی نیز در خاطراتش در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۷۲ نوشته است: «آقای احمدی توکلی آمد. در مورد علت نامزد شدنش توضیحاتی داد و درباره شیوه تبلیغش مشورت کرد. به خاطر کمک به جدی شدن انتخابات و امکان رقابت انتخاب تشویقش کردم.»
آن گونه که در خاطراتش هاشمی آمده است عسگراولادی بخشی از هزینههای ستاد توکلی را تامین میکند اما پخش نطق انتخاباتی توکلی از صدا و سیما و انتقادات تند وی به هاشمی و کارگزاران اتفاق مهمی بود که سبب شد نطق دومش برای پخش با مشکل روبهرو شود. اتفاقا شخص هاشمی که رییسجمهوری مستقر بود پادرمیانی میکند که این نطق پخش شود. توکلی برای حل مشکل به حجتالاسلام ناطق نوری نیز رجوع میکند و میگوید: «آقای ناطق چرا شما از قانون دفاع نمیکنید؟ من که به شما گفته بودم برای بازارگرمی نیامدهام و در رقابت با آقای هاشمی جدی هستم. آقای ناطق به شوخی گفت: شما گفتی اما فکر نمیکردم تا این حد جدی باشی!»
در نهایت این نطق با تاخیر و پس از تشر هاشمی به سازمان صدا و سیما، بدون کم و کاست پخش میشود. توکلی به عنوان اولین رقیب جدی در انتخابات در سال ۱۳۷۲ در حدود چهار میلیون رای میآورد و خودش مدعی بود حتی اگر رییسجمهور نمیشد نیز تعجب نمیکرد. نکته اینجاست که وی پیش از این از مدافعان هاشمی بود اما بعدها از او فاصله گرفت.
او در سال ۱۳۸۰ نیز در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و انتقادات تندی را متوجه سیاستهای اقتصادی دولت خاتمی کرد. در نهایت میزان آرای وی در این انتخابات نیز در حدود ۴ میلیون و ششصد هزار رای بود. او در این انتخابات نیز چون انتخابات سال ۱۳۷۲، رای دوم را کسب کرد و همچنان جایگاهش به عنوان مهمترین رقیب رییس جمهور منتخب حفظ شد. البته باید توجه داشت فاصله آرای او با آرای سیدمحمد خاتمی چشمگیر بود چرا که خاتمی در این انتخابات ۲۱ میلیون و ششصد هزار رای را از آن خود کرد.
توکلی در انتخابات نهم نیز جزء کاندیداهای اولیه بود اما بعد بر اساس پیمانی میان کاندیداهای اصولگرا، که بعدها هیچکدام از آنها جز احمد توکلی به آن وفادار نماند به نفع قالیباف کنار رفت. آنان پیمان بسته بودند که به نفع کاندیدایی که در نظرسنجیها پیش افتاد انصراف دهند.
او در انتخابات نهم از طرفداران محمود احمدینژاد بود اما به تدریج از وی فاصله گرفت. توکلی نقل میکند که: «در ۵ تیر و دو روز پس از پیروزی آقای احمدینژاد، در حالیکه مؤکداً داوطلبی خود را برای ورود به کابینه رد کرده بودم، سه چهره برجسته اصولگرا را به آقای احمدینژاد پیشنهاد کردم. وقتی آثار مثبت این کار را برشمردم، ایشان قبول کردند، اما احتمال پذیرش نمیدادند. پس از جلب رضایت آنان، آقای احمدینژاد نیز استقبال کردند، ولی بعداً پیغام آمد که: «من در کابینه ژنرال نمیخواهم.» بنده هم پاسخ دادم: «دولت جای ژنرالهایی است که یک ژنرال ارشد آنها را هماهنگ میسازد.»
مخالفت وی با دولت احمدنژاد در جریان استیضاح کردان و وزیر وقت کار دولت سبب شد طرفداران احمدینزاد حملاتی را به وی تدارک ببینند و با کلید واژه خویشاوند لاریجانی تلاش کنند وی را از میدان به در کنند.
بازگشت به مجلس
توکلی در خرداد سال ۱۳۸۳ بار دیگر در انتخابات مجلس حضور یافت و این بار به عنوان نمایندهی مردم تهران راهی مجلس شد. او در این مجلس بانی تصویب قانونی پر سر و صدا شد که تاثیرات منفی ان همچنان در اقتصاد ایران ملموس است. توکلی از جمله کسانی بود که طرح تثبیت قیمتها را پیشنهاد دادند و در اسفندماه سال ۱۳۸۳ ، در حالی که تورم ایران در محدودهی ۱۵ درصد بود، با هدف مهار تورم افزایش قیمت خدمات و کالاهای دولتی را ممونع اعلام کردند. تصویبکنندگان قانون تثبیت قیمت کالاهای اساسی در مجلس هفتم استدلال میکردند که افزایش قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی نقش مهمی در افزایش نرخ تورم دارد و با تثبیت قیمت کالاهای اساسی میتوان نرخ تورم را نیز کنترل کرد. این طرح افزایش پلکانی قیمت حاملهای انرژی و خدمات دولتی را به مدت سه سال متوقف کرد و همان زمان نیز کارشناسان در خصوص پیامدهای منفی آن هشدار دادند. تصویب این طرح به کاهش شدید سرمایهگذاری در صنعت برق و … منجر شد و حمید چیتچیان، وزیر سابق نیرو در گفتگویی با خبرآنلاین تاکید کرد که این مصوبه کمر صنعت برق را شکست. برآوردهای کارشناسان نیز نشان میدهد طرحی که حدادعادل در اسفند سال ۱۳۸۳ عیدی به مردم ایران نامید، یکی از دلایل بروز ناترازیها در ایران امروز است. توکلی البته حتی زمانی که نادران، دوست و همراهش در صدا و سیما شکست طرح را اعلام و تاکید کرد توصیه اخلاقی نمیتواند مقابل افزایش مصرف را بگیرد، همچنان مدافع طرح باقی ماند اما در نهایت بعدها در گفتگویی با نگارنده تاکید کرد طراحان هدف خیری از تصویب این طرح داشتند که محقق نشد.
خروج ایران از سیاست افزایش پلکانی و سالانه قیمت سبب شد اقتصاد ایران با فاصله گرفتن قیمت واقعی حاملهای انرژی از قیمت فروش مواجه شود و در نهایت این موضوع منجر به سهمیهبندی بنزین و بعدها سخت شدن اصلاحات قیمتی شد. هر چه هست کمبود انرژی امروز در اقتصاد ایران به معضلی مهم تبدیل شده و حالا آشکار شده که اتخاذ تصمیماتی به دور از واقعیتهای معمول جامعه تا چه حد میتواند اقتصاد و آیندهی کشوری را تحت تاثیر قرار دهد. مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی بر این اعتقاد است که طرح تثبیت قیمتها طرحی ضد مردمی و ضد توسعه بوده است.
چرخشهای توکلی در حوزه سیاست
احمد توکلی البته در عرصه سیاست چرخشهایی عجیب هم داشت. به عنوان مثال وی در حالی در سال ۹۸ به مخالف افایتیاف تبدیل شد که پیش از آن در ۲۱ آذر ۹۷ ضمن خوشبینی به تصویب لوایح مرتبط با FATF در مجمع تشخیص مصلحت گفته بود: «باید با افزودن چند شرط FATF را بپذیریم؛ اگر نپذیریم ضربه های بیشتری به کشور می خورد». او در ۲۳ آبانماه نیز تاکید کرده بود که «شبکههای فساد به صورت سازمانیافته با لایحه مبارزه با پولشویی مخالفت میکنند». همین اظهارات خشم مخالفان FATF را برانگیخت و حملات به او آغاز شد. برخی اصولگرایان وی را به سادهلوحی متهم کردند و در نهایت وی به مخالف افایتیاف بدل شد و بعد در سال ۱۳۹۹ در مخالفت با پذیرش افایتیاف گفت: اگر برای من ثابت شود پذیرش FATF گشایشی از درد مردم ایجاد میکند یقیناً نظرم تغییر میکند. اگر گشایشی ایجاد نکند نظرم منفی است. اگر مشکل مردم با پیوستن به FATF حل شود بنده علمدار پیوستن ایران به آن میشوم اما بنده بر این باورم که اینگونه نمیشود.
چرخشهای توکلی به اینجا ختم نشد . او که با اقدامات احمدینژاد در پرونده هستهای و بیانیه معروف به بیانهی تهران در سال ۸۹ مخالف بود بعدها از برجام حمایت کرد و گفت:« «تلاش دیپلماتیک صورتگرفته، بسیار گرانقیمت است و به اندازه ۳۰ سال دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان را فربه میسازد» همچنین در ۱۲ مهر ۹۴ در گفتگو با ایرنا تاکید کرد: «من با این موی سفید و به عنوان یک اقتصاددان به شما میگویم اگر برجام را به سرانجام نرسانیم دچار مشکل می شویم!» البته او بعدها موضعی متفاوت گرفت و گفته بود: «برجام نقاط تلخی دارد که نمیشود آن را تحمل کرد.» رجانیوز به همین بهانه اظهارات او را «چرخش حیرتانگیز» خواند و برخی از نزدیکان پایداری به او انتقاد کردند. تا آنجا که توکلی ناچار شد در ۱۶ آبان ۹۴ در گزارشی مفصل به نقدها پاسخ دهد.
مبارزه با فساد
توکلی که تجربهی موفقی در حوزهی راهاندازی روزنامه فردا نداشت بعدها پایگاهی خبری را پایهگذاری کرد. او همچنین بنیانگذار سازمان "دیدهبان شفافیت و عدالت" است. نامههای وی به مقامات و مسئولان در دورههای مختلف دربارهی مبارزه با فساد و افشاگریهایش در این حوزه همواره بازتاب گستردهای داشته است. وی در سالای پایانی عمرش همواره مبارزه با فساد را یکی از مهمترین اولویتها اعلام میکرد. وی در سال ۱۴۰۰ در مورد چیستی فساد سیستمی گفت: ما با یک حلقه فساد سیستمی و شبکهای مواجه هستیم. گاهی قوانین از آغاز طوری مینویسند که اگر آن قانون اجرا شود، فساد شود و منابع به سمت خاصی برود.
وی در سال ۱۴۰۱ در نامهای به سران قوا به شدت از مصوبه «مولّدسازی داراییهای دولت» انتقاد کرده است. او این مصوبه را «فروش بیتالمال» دانسته و آن را رفتار معتادی تشبیه کرده که برای تامین هزینه موادش اموال و اثاثیه خانه را به فروش میرساند. او همچنین برخورد با مجلس در جریان این مصوبه را یادآور «رفتار مستبدانه سالهای اول مشروطه» دانسته است و در این نامه نوشت: فاجعهآمیزترین بخش مصوبه، بند «۵» آن، یعنی «مصونیت قضایی اعضای هیأت و مجریان تصمیمات آن» است. صدای فروافتادن تشت این بند چنان بلند بودهاست که چرت بیحوصلهترین افراد را هم پاره کرده است. چنین حکمی چه تفاوتی با «کاپیتولاسیون» دارد؟ او در 17 شهریور 1402 نیز در نامهای به نمایندگان مجلس، خواستار رد کامل مصوبه مولدسازی اموال دولت شد. وی نوشت: چگونه امری که رهبری تاییدش را پس گرفته به رای میگذارید؟!
احمد توکلی، در ۲۷ آذر ۱۴۰۲ در نامهای خطاب به ابراهیم رئیسی از رانت بیسابقهای در حوزه واردات کالاهای اساسی در دولت سیزدهم انتقاد کرد. وی در این نامه نوشت: ماجرا از این قرار است که واردات ۱۳ میلیون تن کالای اساسی شامل: گندم، ذرت دامی، کنجاله سویا، جو، برنج، روغن و گوشت قرمز و سفید به یکباره طی قراردادی با طبقهبندی کاملا محرمانه و بدون رعایت تشریفات قانونی به شرکتی بدون پیشینه در واردات کالای اساسی، واگذار شده است! او نقش فساد را از تحریم نیز پررنگتر میدانست.
توکلی هر چند اقتصاد خواند و تلاش کرد در حوزهی اقتصاد نظراتش را ارائه دهد و با این عنوان معرفی شود اما در نهایت در تمام عمرش به عنوان سیاستمداری اصولگرا شناخته شد.
توکلی امروز در سن ۷۴ سالگی پس از یک دوره بیماری در اثر سکتهی قلبی دار فانی را وداع گفت.او سیاستمداری بود که تلاش کرد در میانهی اصولگرایی بایستد. پسرش در پستی اینستاگرامی در واکنش به این اتفاق نوشت: «انا لله و انا الیه راجعون. خداحافظ جوانمرد.»
۲۲۳۲۲۳