نقش انرژی در اقتصاد تنها به تأمین نیازهای روزمره محدود نمیشود، بلکه تأثیرات عمیقی بر تولید، توزیع و مصرف در تمام بخشهای اقتصادی دارد. بررسی تأثیرات انرژی بر اقتصاد از دیدگاههای مهندسی و اقتصادی قابل بررسی است که در یادداشت های قبل بدان پرداخته ام. بدیهی است ایجاد سیاستهای هوشمندانه و پایدار در زمینه انرژی، به توسعه اقتصادی و اجتماعی بیشتری کمک نماید و نقش موثرتر و پررنگ جمهوری اسلامی ایران را در عرصه بینالملل ایفاد کند.
اما انرژی تجدیدپذیر در کشور ما که یکی از بزرگترین دارندگان منابع فسیلی مانند نفت و گاز طبیعی، به حاشیه و شاید به فراموشی رفته است و این در حالی است که در دنیا، استفاده از انرژیهای نو یا تجدید پذیر همچون خورشیدی، بادی و آبی، سیاست مهم انرژی شده است. علیرغم وجود پتانسیل های مهم برای توسعه این نوع انرژی، رشد و توسعه انرژیهای تجدید پذیر در ایران با چالشها و موانع متعدد قانونی، فنی و سیاسی و حتی تقنینی مواجه بوده است و توسعه این بخش از سبد انرژی به تعویق افتاده است و در سال جاری کمتر از یک درصد از انرژی برق کل کشور از محل انرژی های تابشی و بادی است.
سرمایهگذاریهای این حوزه، می بایست از طریق ابزارهای مالی متنوعی چون، آزادسازی تعرفه ها، پرداخت مابه التفاوت نرخ تکلیفی، اوراق قرضه، وامهای بانکی و سرمایهگذاریهای خارجی، تهاتر سوخت از محل ماده 12 قانون مانع زدایی صنعت برق، تأمین شوند. بازده سرمایهگذاری در بخش انرژی نیز به عوامل مختلفی مانند قیمت انرژی، هزینههای بهرهبرداری و نگهداری، و نرخ بهره وابسته است.
دومین عامل مهم، نبود سیاستهای حمایتی قوی، موثر و مستمر از سوی دولت ها و توقف آن ها در روزمرگی است. سیاستگذاریهای بلندمدت و پایدار برای توسعه انرژیهای تجدید پذیر نیازمند حمایتهای مالی و تسهیلاتی از سوی دولتها بوده است. در ایران، فراز و نشیبهای سیاسی، ناکارآمدی و اقتصادی باعث شده تا اولویتهای دولتها به طور مداوم تغییر کند و برنامههای حمایتی از انرژیهای تجدید پذیر کمتر عملیاتی شوند و هیچ افق روشنی هم برای برنامه ریزی وجود نداشته باشد.
عامل قابل توجه دیگر، تحریم های فلج کننده و نبود فناوریهای پیشرفته و دانش فنی کافی در این زمینه است. توسعه و بهرهبرداری از انرژیهای تجدید پذیر نیازمند فناوریهای پیشرفته و دانش فنی مدرن است. ایران در این زمینه به شدت به واردات فناوری و تجهیزات وابسته است و این وابستگی باعث افزایش هزینهها و کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری در این زمینه میشود.
یکی دیگر از موانع مهم، مشکلات مالی و اقتصادی است. بخش خصوصی و سرمایهگذاران نیازمند ثبات اقتصادی و امنیت سرمایهگذاری هستند. نوسانات ارزی، تورم بالا و باز تحریمهای اقتصادی بینالمللی از جمله عواملی هستند که باعث کاهش انگیزه سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای تجدید پذیر میشوند.
همچنین، فرهنگ مصرف انرژی در ایران نیز یکی از موانع توسعه انرژیهای تجدید پذیر است. یارانههای سنگین به سوختهای فسیلی باعث شده تا قیمت این منابع به نسبت پایین باشد و مردم و سازمان ها به استفاده از آنها تمایل بیشتری داشته باشند. این موضوع باعث شده تا تقاضا برای انرژیهای تجدید پذیر کمتر باشد و توسعه این زمینهها با مشکلات بیشتری روبرو شود.
در نهایت، کمبود آموزش و دانش عمومی نیز از دیگر موانع است. مردم و حتی بسیاری از مسئولان، هنوز به طور کامل از مزایا و اهمیت انرژیهای تجدید پذیر آگاه نیستند. افزایش آگاهی عمومی و آموزش در این زمینه میتواند نقش مهمی در تغییر نگرشها و افزایش تقاضا برای این نوع انرژیها داشته باشد.
به طور کلی، عدم رشد انرژیهای تجدید پذیر در ایران نتیجه ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فنی است. برای تغییر این وضعیت، نیازمند برنامهریزیهای بلندمدت، حمایتهای گسترده و تغییرات فرهنگی و آموزشی هستیم تا بتوانیم از پتانسیلهای بالای این منابع بهرهبرداری کنیم و گامی مهم در جهت توسعه پایدار برداریم.
از دیدگاه مهندسی، انرژی به عنوان ورودی اولیه در فرآیندهای تولیدی و صنعتی محسوب میشود و از دیدگاهه مالی نیز تأثیرات عمیقی بر اقتصاد دارد. بهرهوری انرژی، هزینههای تولید، سرمایهگذاری در زیرساختها و توسعه فناوریهای جدید همه عواملی هستند که باید در تحلیل تأثیرات انرژی بر اقتصاد مورد توجه قرار گیرند.به عنوان مثال، در تولید برق، نیروگاهها از سوختهای فسیلی، انرژی هستهای، یا منابع تجدیدپذیر مانند باد و خورشید استفاده میکنند.
هر یک از این منابع انرژی نیازمند تجهیزات و فناوریهای خاصی هستند که هزینههای سرمایهگذاری اولیه و هزینههای عملیاتی متفاوتی دارند. محاسبه بهرهوری این منابع و انتخاب بهینه آنها نیازمند مدلهای مهندسی دقیق است. برای مثال، بهرهوری نیروگاههای حرارتی از طریق محاسبه ضریب بهرهوری انرژی (Efficiency) که نسبت خروجی انرژی به ورودی آن را نشان میدهد، تعیین میشود.
هزینههای انرژی بخشی از هزینههای تولید و خدمات را تشکیل میدهد و افزایش یا کاهش قیمت انرژی میتواند تأثیرات مستقیم بر قیمت نهایی کالاها و خدمات داشته باشد. در اقتصادهای مدرن، رابطه بین قیمت نفت و نرخ تورم یکی از مهمترین روابط مالی محسوب میشود. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود که به تورم منجر میشود.
اما الگوی موفق پیش روی ما خصوصا در برنامه هفتم توسعه، باید کشور نروژ باشد که یکی از نمونههای بارز دیپلماسی موفق انرژی با استراتژی انرژی نو و تجدیدپذیر است. این کشور با بهرهگیری از منابع 95 درصدی تجدیدپذیر خود، توانسته است به یکی از ابرقدرت های انرژی نو در جهان تبدیل شود. نروژ با ایجاد صندوقهای ثروت ملی و سرمایهگذاریهای هوشمندانه در بخشهای مختلف اقتصادی، نه تنها به تثبیت اقتصادی خود کمک کرده، بلکه توانسته است از وابستگی به نفت و گاز به تدریج کاسته و به سمت اقتصاد و توسعه پایدار حرکت کند. آمارهای سال 2023 نشان میدهد که نروژ با مدیریت صحیح منابع خود، توانسته است نرخ بیکاری را به 3.2 درصد کاهش دهد و از نظر شاخصهای توسعه انسانی در جایگاه بسیار بالایی قرار گیرد.
همچنین اتحادیه اروپا با تدوین سیاستهای مشترک در زمینه انرژی و سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، توانسته است سهم انرژیهای پاک را در سبد مصرفی خود به طور چشمگیری افزایش دهد. بر اساس آمارهای سال 2023، سهم انرژیهای تجدیدپذیر در اتحادیه اروپا به بیش از 30 درصد رسیده است. این موفقیت نه تنها به کاهش وابستگی به منابع انرژی خارجی کمک کرده، بلکه به کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانهای و مقابله با تغییرات اقلیمی نیز انجامیده است.
پیشنهاد عملیاتی برای ایران، ایجاد صندوقهای ثروت ملی مشابه با نروژ است. این صندوقها میتوانند به سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و توسعه اقتصادی کمک کنند و از وابستگی به درآمدهای نفتی بکاهند و از مجرای هدفمندسازی نرخ حامل های انرژی باید به این مهم برسیم.
دیگر پیشنهاد مهم، سرمایهگذاری بخش خصوصی در این حوزه انرژیهای تجدیدپذیر است. ایران با داشتن پتانسیلهای بالای خورشیدی و بادی، میتواند سهم قابل توجهی از انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر تامین کند. این امر نه تنها به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک میکند، بلکه به کاهش آلودگی هوا و بهبود سلامت عمومی نیز منجر خواهد شد.
همچنین، ایران میتواند با کشورهای همسایه و منطقهای در زمینه انرژی همکاریهای بیشتری داشته باشد. ایجاد شبکههای مشترک انتقال گاز و برق و انعقاد توافقنامههای بلندمدت میتواند به افزایش امنیت انرژی و تقویت روابط دیپلماتیک کمک کند.
در نهایت، توسعه فناوریهای جدید انرژی مانند انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی میتواند تأثیرات مثبت زیادی بر اقتصاد داشته باشد. این فناوریها نه تنها به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و کاهش آلودگی هوا کمک میکنند، بلکه میتوانند شغلهای جدیدی ایجاد کرده و به رشد اقتصادی پایدار کمک کنند. به عنوان مثال، توسعه صنعت انرژی خورشیدی و بادی نیازمند مهارتها و تخصصهای جدیدی است که میتواند فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد کند.