به گزارش خبرآنلاین روزنامه شرق نوشت: این وقایع چنان برای ترامپ تلخ بود که ناچار شد بپذیرد نظم نوینی در آسیا در حال اتفاق است و قافیه را بدجوری باخته و مجبور شد بیان کند در اتحاد چین، روسیه و هند توافقی نامبارک برای ایالات متحده آمریکا رخ داده است.
در سالهای اخیر دو پیمان مهم درسطح بینالمللی رخ داده است که به صورت خلاصهوار اشارهای به آن باید کرد. پیمانهای شانگهای و بریکس؛ پیمانهایی در قالب اتحادیههای بینالمللی به منظور اهداف امنیتی، اقتصادی و سیاسی؛ پیمان شانگهای البته همانند پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و پیمان ورشوی سابق هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمیرود.
ایران که عضو پیمان شانگهای است، در طول جنگ ۱۲روزه هیچگونه پشتیبانی از طرف کشورهای عضو نشد و اکثریت آنان فقط با صدور بیانیهای حمایت خود را از ایران اعلام کردند؛ پس میتوان نتیجه گرفت در زمینه سختافزاری و کمکهای لجستیکی و نظامی نمیتوان به قدرت چین اکتفا کرد که بخواهد تکنولوژی و فناوری پیشرفته نظامی خود را در مقابل غرب و اسرائیل در اختیار ما قرار دهد، درحالیکه هنوز ریسک حمله به تایوان را به خاطر تبعات خطرناک آن نمیپذیرد، بنابراین باید بپذیریم هنوز مرحله بلوغ نظامی پیمان شانگهای برای کمک به اعضا بهویژه کشور ما فراهم نیست.
در ابعاد اقتصادی و نرمافزاری روابط بین ایران و چین دارای فرازونشیبهایی است، مدام صحبت از قرارداد همکاری ۲۵ساله بین دو کشور میشود که در سال ۲۰۲۱ پکن متعهد شده است ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند، البته این سرمایهگذاری لازم است، اما کفاف مایحتاج سرمایههایی را که لازمه رشد اقتصادی هشت درصد در سال باشد، نمیدهد؛ چیزی که اقتصاد ما بهشدت به آن نیازمند است، گرچه اقتصاد دو کشور وابستگی عمیقی به هم پیدا کردهاند، اما اشتباه محاسباتی نکنیم، ایران کشوری است که چین به طور واقعی به آن نیاز دارد. چین بهسادگی نمیتواند جایگزینی برای حدود ۱۳ در صد نفت وارداتیاش از ایران را آنهم نفت ارزانقیمت در بازار پیدا کند.
ما با فروش نفت به چین حدود ۱۶ میلیارد دلار در سال صادرات به آن کشور داریم، و چین بالغ بر ۱۹ میلیارد دلار صادرات به ایران دارد. البته نباید فراموش کنیم که این آمار از منابع رسمی اخذ شده است و آماری که میزان صادرات و واردات را با لحاظ تحریمها نشان دهد، در دسترس نیست، پس حجم اصلی مبادلات در این موارد لحاظ نشده است.
رابطه نزدیک ایران و چین نیست که خاطر هر شهروندی را مکدر و نگران کرده است، رابطهای که الزامی و مورد احترام است، بلکه اشباع و تصرف بازار ایران به وسیله کالاهای چینی است که عمدتا بیکیفیت، مصرفی، فاقد ارزش و حتی بنجل دیده میشود.
زمانی که با شهروندان و کسبه جزء هم صحبت میکنی، بهراحتی مدعی میشوند اولا کالاها چینی است و کالاهای ایرانی قدرت رقابت با کالاهای چینی را ندارند و بازار کاملا از سوی چین تصاحب شده است، در ثانی به صورت فلهای وارد کشور میشود؛ پس محصولات مرغوب و برند نیستند. ثالثا از نوع نامرغوب و دستسومی هستند و هرکسی مدعی باشد این کالا غیرچینی است، واقعیت را به خریدار نگفته است. شاید بارزترین و مهمترین محصولی که امروزه شهروندان زیادی با پرداخت هزینه گزاف دریافت میکنند، خودروهای چینی باشد؛ خودروهای فاقد استاندارد و بدون کیفیت لازم.
این خودروها با ظاهری زیبا و آپشنهای مدرن وارد کشور میشوند اما از لحاظ کیفی فاقد توانایی و استحکام لازم هستند، درحالیکه هزینهای که برای آنها پرداخت میشود، بسیار بیشتر از استاندارد منطقهای و جهانی است، برای همین ماشینهای وارداتی شعبی به عنوان خدمات پس از فروش تعبیه کردهاند که گارانتی خودروها تضمین شود، مثلا در شهری به عنوان تهران که پایتخت کشور است، دو شعبه به عنوان سرویس مرکزی که تقریبا بیشتر امکانات را دارد، قرار دادهاند. شهروندان حتی در خوشبینانهترین حالت خود در شش ماه هم نمیتوانند از آن مراکز وقت بگیرند و شعبههای فرعی دیگر نیز فاقد امکانات و تجهیزات لازم هستند.همین مورد را میتوان تسری داد به بیشتر محصولات.
واقعیتی که نمیتوان کتمان کرد، این است که چین با توجه به وضعیت کشور و تحریمهای همهجانبه ما، از بازار داخلی ما نهایت استفاده را دارد میبرد و کالاهای لوکس و ارزنده را از ما دریغ میکند، فروش محصولات را به نحو دلخواه خود به مشتری ارائه میکند. اینجا حق با مشتری نیست، بلکه مشتری ناچار است انتخاب کند. بازار از انواع کالاهای نامرغوب چینی رنج میبرد، انواع پوشاک، وسایل الکترونیکی، برقی، کالاهای اساسی و حتی مغز گردوی چینی. روابط اقتصادی ما اصلا عادلانه نیست و در چنین شرایط تحریمی درست است مبادلات ما شده پایاپای، اما چه زمانی روابط و اتحاد ما منصفانه میشود؟
17302